ساختن کاسه :
کاسۀ این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که انتخاب نوع چوب، یعنی این که از چه جنس توتی باشد، خود دارای نکاتی است. از جمله این که بهترین صدا از تنبوری ایجاد میشود که از چوب درخت توتی که میوهاش ارغوانی رنگ است ساخته شده باشد. صدای تنبور معمولاً نافذ و زیر میباشد و به ندرت بم است. و هر کس به فراخور ذوق و احساس خود نوعی از آن را کیپسندد. با دقت در انتخاب نوع چوب میتوان به صدای دلخواه دست یافت. چنانچه چوب کاسه از درختی که در کوهپایه بوده و کم آبی کشیده باشد انتهاب شود صدایش طنین و زنگ بیشتری خواهد داشت. چوب درخت توتی که در نواحی مرطوب بروید صدای خوبی نخواهد داشت. و همچنین چوب درخت توتی که در اراضی دارای املاح آهنی روئیده باشد، صدایش بسیار تیز و نامطبوع خواهد شد. و چنانچه در چوب انتخاب شده گره وجود داشته باشد صدا مطلوب نخواهد بود. و نیز اگر قطر یا ضخامت کاسه بیش از 5 میلیمتر باشد صدا فوقالعاده زیر و اگر کمتر از 3 میلیمتر باشد صدای ساز صدای بم و خام خواهد بود. پس میتوان گفت که صدای نافذ و گیرا و با طنین و پخته را از ضخامت حدوداً چهار میلیمتر میتوان شنید.
چنانچه رگههای آوندی راست و نزدیک به هم باشند صدای از کاسه بم خواهد بود و چنانچه رگههای آوندی راست ولی زیاد به هم نزدیک نباشد صدای حاصله زیر خواهد شد. و چنانچه وزن مخصوص چوب بالا باشد یعنی چوب فشرده و سنگین باشد صدائی زیر خواهد داشت و اگر مقدار فشردگی چوب انتخاب شده کمتر بوده یعنی پوک باشد صدای حاصله بم خواهد شد. و نهایتاً این که اگر حجم و اندازۀ کاسۀ تنبور بیش از حد معموم باشد صدای آن بم و اگر کمتر از حد معمول باشد صدای آن زیر خواهد شد. کاسۀ تنبور را به دو شیوۀ اساسی میسازند:
الف: کاسۀ یک تکه یا یک پارچه که آن را کشکولی و در اصطلاح کاسهای میگویند. این نوع کاسه اصالت بیشتری دارد و تا اوائل قرن اخیر تمامی کاسههای تنبور به همین شیوه ساخته میشده است.
برای ساختن این کاسه باید مراحلی را پشت سرنهاد:
مرحلۀ اول برشهای اولیۀ کندۀ انتخاب شده است. از آنجا که کاسۀ تنبور باید از قسمت میانی یعنی حد فاصل مرکز تنۀ درخت و قسمت بیرونی ساخته شود به این دلیل، برای استفادۀ درست از چوب میباید برش، بسیار ماهرانه و فنی انجام شود.
چنانچه به برش عرضی استوانۀ تنۀ درخت توجه بنمائیم، قسمت بیرونی پوست و بعد از پوست، قسمت سفید رنگ با بافتی نرم و چوب پنبهای است و بعد از آن بافت اصلی چوب است تا حدود مرکز تنه، در قسمت مرکزی تنه که اصطلاحاً به آن آبراه یا آب خور و یا آب رو گفته میشود، چند شیار وجود دارد. چوب انتخابی باید در قسمت بافت اصلی واقع شود یعنی از سوئی تا نرسیده به آب خور و از سوئی تا نرسیده به بافت چوب پنبهای. با توجه به عرض و عمق یک کاسۀ معمولی از تنهای که قطر آن کمتر از نیم متر باشد نمیتوان استفاده کرد. پس حداقل قطر تنه باید نیم متر باشد که در این صورت با توجه به بلندی کاسه از هر چهل سانتیمتر تنه که قطر آن نیم متر باشد میتوان دو کاسۀ قرینه ساخت. برابر دو شکل آتی:
شکل شمارۀ 1 معرف مشخصات کندۀ مورد قبول که در هر سوی استوانه یک بار برش خورده و از میان تنه یا ساقۀ بلند درخت انتخاب شده است، میباشد.
شکل شماره 2 برش سوم که کنده را از حالت استوانۀ تمام به دو نیم استوانه تبدیل میکند این برش را در اصطلاح محلی دو شق میگویند.
شکل شمارۀ 3 که با برشهای شمارۀ 4، 5، 6، 7 دو نیم استوانه را بصورت دو مکعب مستطیل ناقص در میآورد.
شکل شمارۀ که دو مکعب مستطیل ناقص را با انجام برشهای شمارۀ 8، 9، 10، 11 بصورت دو مکعب مستطیل کامل در میآورد.
***
اگر قطر تنۀ درخت موردنظر حدوداً هفتاد سانتیمتر باشد از هر چهل سانتیمتر تنه میتوان سه کاسه درآورد به برش زیر توجه نمائید:
شکل شمارۀ 5
برش تنۀ هفتاد سانتیمتری برای درآوردن سه کاسه.
این برش را در اصطلاح محلی سه شق مینامند که فوقالعاده دشوار و فنی است و امروزه، اکثر چوببرها به دلیل خطرناک بودن انجام این نوع برش با ارههای فلکهای برقی از انجام آن خودداری میکنند، نهایتاً سفارش دهندۀ کار که تنبور ساز است مجبور میشود به همان شیوۀ برش مخصوص کندۀ با قطر پنجاه سانتیمتر اکتفا کند که در این صورت از هر استوانۀ با بلندی چهل سانتیمتر یک کاسه از دست خواهد داد. ولی سابق بر این نجار سنتی با ارۀ مخصوص کنده بر که مشار نام داشت این کار را با مشقت تمام انجام میداد.
***
اگر قطر تنه بیش از هفتاد سانتیمتر یعنی حدود هشتاد تا نود یا به بالا باشد که چنین درختی به ندرت یافت میشود، برش آن با دو نوع سابق تفاوت دارد که در اصطلاح به آنچهار شق میگویند به شکل زیر توجه نمائید:
شکل شماره 6
در این برش از هر چهل سانتیمتر تنه که قطر بالائی دارد میتوان چهار مکعب مستطیل مناسب برای ساختن چهار کاسۀ تنبور بدست آورد.
به این ترتیب با روشهای سه گانۀ گفته شده میتوان از کندۀ استوانهای شکل، مکعب مستطیل مورد نیاز را به شکلی درآورد که نه بافت چوب پنبهای در آن باشد و نه شیارهای آبخورها در آن واقع شود. در این صورت میتوان کاسهای بدون شکاف و یک رنگ ساخت. پس اگر قطر تنه به اندازۀ کافی نباشد و یا برش درست انجام نشود از یک سو احتمال وقوع شیارها در انتهای تحتانی کاسه یعنی در محل نصب سیمگیر و یا در محل گلوگاهی تنبور یعنی محل اتصال کاسه به دسته وجود دارد، از سوتی دیگر احتمال وقوع بافت چوب پنبهای در عمق و مرکز کاسه موجود است که با توجه به تفاوت رنگ آن قسمت با بافت اصلی و عدم انسجام در بافت مذکور، کاسه دو رنگ میشود و نیز از کیفیت صوتیاش کاسته خواهد شد.
در روش شنتی ساختن کاسه، چوب انتخاب شده نباید خشک باشد به دو دلیل، اول آن که چوب خشک با ابزار سنتی این کار بسیار سخت کنده میشود، دوّم این که در مراحل پایانی که کاسه شکل اصلی خود را یافته است هرگونه ضربهای ممکن است کاسه را بشکند. و نیز چوب نباید خیلیتر باشد زیرا پس از اتمام کارِ کندن، کاسه به سرعت رو به خشک شدن میرود، به احتمال خیلی زیاد یا میترکد یا به شدت کج میشود و شکل اصلی خود را از دست میدهد. پس چوب باید تا حدودی مرطوب باشد که در اصطلاح محلی به آن دونَم میگویند.
با برشهای مرحلۀ اول توانستیم به مکعب مستطیل مطلوب به ابعاد دست یابیم برابر شکل زیر:
شکل شمارۀ 7 مکعب مستطیل مورد نیاز برای ساختن کاسه.
این مکعب مستطیل را بارنده یا هر ابزار سنتی یا صنعتی دیگر باید از هر طرف صاف کرده و پس از آن از سه نمای مختلف الگوی از قبل طراحی شده را بر آن سه نما با مداد منتقل کرد.
نمای اول، نمای جانبی کاسۀ تنبور است.
این نما طوری طراحی میشود که سمت دهانۀ کاسه یعنی آنجا که در آینده در زیر صفحه قرار میگیرد به طرف مرکز کنده قرار بگیرد. به این شکل:
شکل شمارۀ 8 انتقال نمای جانبی تنبور برمکعب مستطیل مذکور.
بلندی کاسه با اختلافی اندک معمولاً حدود سی و هفت سانتیمتر است عمق کاسه نیز متغیر است ولی میباید متناسب با عرض صفحه باشد که این دو معمولاً با هم برابرند با اندکی اختلاف، اندازۀ مطلوب عمق کاسه هفده سانتیمتر میباشد. و عمق کاسه در محل اتصال به دسته بستگی دارد به این که بخواهیم ضخامت عمق دسته را در محل وصل به کاسه چقدر بگیریم ولی اندازۀ مطلوب و معمول آن سه سانتیمتر است.
نمای دوّم، نمای سطح رویی کاسۀ تنبور است.
این نما طوری طراحی میشود که هر دو طرف کاسه به طرف بیرون کنده قرار بگیرند و دهانۀ کاسه بطرف مرکز کنده واقع شود، پهنای کاسه در عریضترین نقطه میباید شانزده تا هیجده سانتیمتر باشد.
شکل شمارۀ 9 انتقال نمای رویۀ تنبور بر مکعب مستطیل بدست آمده.
نماس سوم، نمای تهِ کاسۀ تنبور است.
انتقال این نما بر یکی از سطوح جانبی مکعب مستطیل مذکور اگر چه چندان الزامی نیست امّا در مراحل اولیۀ تنبور سازی، میتواند در بالا بردن دقت لازم برای انجام کار مؤثر باشد برابر شکل زیر:
شکل شمارۀ 10 نمای تهِ کاسۀ تنبور بر مکعب مستطیل بدست آمده.
پس از انتقال این سه نقش بر سه سطح جانبی کار اصلی آغاز میشود.
اگر چه امروزه با دستگاههای پیشرفته و کپی تراشهای مدرن میتوان به راحتی کاسۀ تنبور را ساخت امّا مدّنظر این رساله تشریح شیوۀ سنتی این کار است.
در گذشته ابزار این کار عبارت بوده از: اره، تیشۀ معمولی، تیشۀ با تیغۀ کوچک و نیم گرد، اسکنه تخت و اسکنۀ نیم گرد. انواع چوبسا و رنده و …
ابتدا بیرون کاسه را میباید با تیشه تراشیده سپس با سوهان چوب که اصطلاحاً چوبسا گفته میشود پرداخته و صاف کرد و پس از آن داخل آن را خالی کرده و تا حدی که به آن اشاره شد نازک نمود.
چنانچه پس از اتمام کارِ کندن، کاسه بسیار نمناک باشد باید آن را در کیسۀ پلاستیکی نهاده و هر روز یک بار درآورده و بلافاصله در کیسۀ دیگری گذاشته تا به مرور رطوبت آن از میان رفته و خشک بشود.
این کاسه را میباید حداقل دو ماه با تعویض کیسه خشک نمود. سابقاً که از کیسه استفاده نمیشده است. شاید از هر ده کاسه دو یا سه تای آن به خاطر ترکیدن و کج شدن در شمار ضایعات قرار میگرفته است. بعد از دو ماه چنانچه اشکال چشمگیری در کاسه موجود نیامده باشد میباید پرداخت نهائی را ببیند تا برای نصب دسته آماده گردد.
مزایای این نوع کاسه، اصالت بیشتر و دوام بیشتر است و معایب این نوع کاسه، سنگینتر بودن نسبی آن از نوع دیگر، و مصرف چند برابر چوب نسبت به نوع دیگر و فراوانی دور ریز یا ضایعات چوب است.
***
ب: کاسۀ چند تکه که در اصطلاح محلی چمنی نامیده میشود: ابتدا استوانۀ اولیه را که دارای قطر پنجاه و بلندی چهل سانتیمتر است، به دو نیم استوانه تبدیل کرده و بعد از یک طرف قسمت آب خور و از طرف دیگر دو قسمت پوست و بافت چوب پنبهای را جدا نموده و قسمت بافت اصلی را که مطابق شکل زیر بدست آمده است، برای برش نهائی آماده میکنیم:
شکل شمارۀ 11 نمائی از مقطع کندۀ استوانهای شکل که میباید. برابر شکل برش داده شود.
بدین ترتیب مکعب مستطیلهای شمارۀ 1، 2، 3، 4 بدست میآید که میباید بطرز خاصی بصورت تختههائی به ضخامت پنج میلیمتر و عرض شش تا هشت سانتیمتر و طول چهل سانتیمتر درآیند، مانند شکل زیر:
شکل شمارۀ 12- برش نهائی مکعب مستطیلهای بدست آمده
در این نحوۀ ساخت، تر یا خشک بودن چوب تفاوتی ندارد.
تختههای آماده شده باید در ظرفی آب قرار بگیرند و تقریباً دو روز به همان حال باقی بمانند تا کاملاٌ نرم شوند در وقت مهیا نمودن ابزار و وسایل مورد نیاز برای انجام کار میباید تعدادی قالب چوبی برابر با انحنای یک طرف از الگوی صفحۀ در نظر گرفته شده که لبۀ کاسه در هر دو سو نیز دارای همان انحنا است آماده نمود. البته امروزه به جای چوب میتوان از آلومینیوم و یا چدن نیز آن قالبها را ساخت همچنین میباید برای هر قالب در عدد گیره آماده کرد. بهتر است که گیرهها از آهن باشد.
در صفحات بعد اشکال و تصاویری از ابزار و مراحل مختلف ساخت ارائه میگردد.
اگر قالب فلزی باشد میباید ضمن رعایت انحنای مورد نیاز ضخامت آن را حدوداً دو سانتیمتر گرفته و اگر قالب چوبی باشد باید ضخامت بیشتری داشته باشد.
در این مرحله تختههای آماده شدۀ سابق الذکر را که در آب نرم شدهاند ابتدا توسط گیرهای در قسمت بیرونی قالب محکم نموده و بعد میباید تخته را حرارت داده با فشار بر روی سطح بیرونی خوابانیده و با گیرهای دیگر آن را در سوی دیگر قالب مهار نمود.
بسته به قالب از قبل طراحی شده و تعداد ترکهای مورد نیاز قالببندی نموده و پس از خشک شدن از قالب درآورده و بعد دو به دو بطور قرینه انتخاب میشوند که شکلهای از قبل طراحی شدۀ ترکهای قرینۀ هم را بر روی تختههای شکل گرفته منتقل کرده و در میآورند.
در این قسمت نیز میتوان به دو گونه عمل کرد اوّل آن که هر کدام از ترکها تاروی دسته ادامه پیدا کنند و دوم آن که میتوان یک نیم تنه که در اصطلاح محلی گلو خوانده میشود ساخت و آن را حد فاصل دسته و ترکها قرار داد. در صورت استفاده از نیم تنه ابتدا تمامی ترکها به جدارۀ بیرونی نیم تنهای که داخل آن خالی شده و پرداخت بیرونی خورده است و بر روی سطح بیرونی قسمت عمیق آن محل مناسب برای استقرار ترکها ایجاد شده نصب میشود و معمولاً با نصب هفت تا ده ترک کاسه آماده میشود، پس از خشک شدن پرداخت خورده و آمادۀ نصب دسته میگردد.
سازندگان سنتی و قدیمی از نوعی چسب محلی که به آن سریشم حیوانی یل تُتْغال یا یَلَم میگویند، استفاده میکردهاند که در بالا بردن کیفیت صوتی اثر بسیار مطلوب داشته که خود مزایا و معایبی دارد.
از محاسن آن این که، چسب مذکور در وقت خشک شدن حالتی بلوری و شکننده به خود میگیرد که همین امر باعث بهتر شدن صدا میشود، مهمتر این که در تعمیرات بعدی چنانچه تعمیر کننده بخواهد هر کدام از قطعات به هم چسبیده را از هم باز کند با مرطوب کردن محل چسب خورده جدا شدن به سهولت انجام میشود.
از معایب چسب مذکور یکی این است که فراهم نمودن نوع مرغوب آن بدلیل کمیابی، دشوار است و دیگر این که این چسب در برابر رطوبت، مقاومت چندانی ندارد.
***
ساخت و نصب دسته:
اینک میپردازیم به ذکر مشخصات و چگونگی ساخت و نصب یک دستۀ خوب.
دسته معمولاً باید از چوبی محکم و تقریباً سبک انتخاب شود که این شرایط را میتوان در چوب گردو و چوب چنار موج و چوب زردآلو یافت. چوب مورد نیاز برای دسته باید کاملاً خشک شده باشد.
کندۀ انتهاب شده میباشد راست و بدون گره و بدون پوسیدگی و بدون ترک خوردگی باشد. کندهای را که دارای مشخصات مذکور است باید به بلندی شصت تا هفتاد سانتیمتر قطع باید با انجام برش مخصوص مکعب مستطیلهائی به ابعاد یا بلندتر موسوم به چهار تراش فراهم نمود.
میباید برای وصل به کاسه یکی از این چهار تراشها را انتخاب کرده یک سطح از سطوح بلند آن را بدقت رنده زده و 55 سانتیمتر از طرف سالمتر جدا نمود. از این 55 سانتیمتر 5 سانتیمتر برای اتصال به کاسه در نظر گرفته میشود.
شاید از نظر فنی مهمترین قسمت تنبور سازی وصل درست دسته به کاسه باشد یعنی تشخیص محور مطلوب و نصب و وصل صحیح آن. که برای نیل به آن ضمن داشتن استعداد میباید شاگردی کرد و بارها عمل نمود و تجربه اندوخت …. از آنجا که شرح مفصل نکات این قسمت بسیار طولانی خواهد شد ناگزیر به اشارهای بسنده میشود و آن این که قسمتی از داخل نیم تنه یا گلوگاه کاسه را خالی نموده و همان حجم را در قسمت 5 سانتیمتر مذکور ازدسته بصورت زبانه و به اندازۀ فضای خالی که در گلوگاه کاسه ایجاد شده آماده کرده و پس از قرار گرفتن دسته در محور مطلوب، آنگاه با رسم خطوطی بر سطوح جانبی دسته اضافیهای آن را مشخص کرده و در سمت گوشیها 14 سانتیمتر در نظر گرفته میشود برای استقرار 2 یا 3 گوشی. سانتیمتر 14 محل استقرار خرک دسته است. در سطحی از دسته که سیمها قرار است مستقر شوند دو سوراخ به قطر 5/6 یا 7 میلیمتر با فاصلۀ 6 سانتیمتر از همدیگر ایجاد نمود و میباید فاصلۀ سوراخ اول با آغاز دسته 4 سانتیمتر و فاصلۀ سوراخ دوم با خرک دسته نیز 4 سانتیمتر باشد. در جانبی دیگر از دسته در وسط 14 سانتیمتر مذکور سوراخی دیگر ایجاد میشود.
پس از این، اضافیهای مشخص شدۀ دسته، از دسته جدا و حذف میشود، آنگاه با استفاده از رنده، دسته از حالت چهارسو به صورت نیم گرد درمیآید. بهتر است به دو علت دسته از محل نصب به کاسه تا سوی دیگر به مرور اندکی لاغر شود. معمولاً نیم سانتیمتر در عمق و همین اندازه در عرض باریک میشود: اول اینکه از نظر زیبائی و تناسب موجه است و دوم این که اندکی از وزن دسته کاسته میشود.
نصب صفحه:
پس از پرداخت دسته، آن را باید به کاسه وصل کرد. و پس از محکم شدن، صفحهای با مشخصات زیر بر دهانۀ کاسه نصب نمود.
یک صفحۀ خوب باید از چوب خشک و کهنۀ توت باشد، بدون گره، با رگههای راست و نزدیک به هم و با ضخامتی حدوداً 2 تا 3 میلیمتر. مهمترین نکتهای که میباید در صفحۀ تنبور باشد این است که صفحۀ این ساز میباید در محل پنجه گرد اندکی برآمده باشد، تا مضراب کاری و گردش پنجه بر روی سیمها به سهولت انجام شود. این برآمدگی را در اصطلاح،گُرده ماهی میگویند. برآمدگی در قسمت پنجه گرد باید در حدی باشد که حداکثر فاصلۀ سیمها با صفحه در برآمدهترین نقطه حداکثر 3 میلیمتر باشد. پس از نصب صفحه و پرداخت آن میباید تعدادی سوراخ در سطح آن و در حد فاصل مرکز صفحه و پنجه گرد ایجاد کرد برای تقویت و شفافیت بیشتر صدا.
سپس میباید با وسیلهای، در جانب فوقانی دسته، شیار یا نهری را برای عبور دستانها در وقت گره زدن، ایجاد کرد. این شیار را در اصطلاح، ناو میگویند.
و بعد میباید سیمگیر و خرک دسته را که معمولاً از شاخ بز کوهی درست میشود در محل مخصوص به آنها نصب نمود. البته امروزه از چوبهای محکم مانند شمشاد نیز برای ساختن قطعات مذکور استفاده میکنند. سپس به تعداد سوراخهای آماده شده گوشی فراهم نموده در محل سوراخها قرار داده میشوند.
سازندگان با تجربۀ تنبور در گذشته معتقد بودند که باید گوشیها را از چوبی نرم ساخت که به مرور زمان باعث گشاد شدن سوراخها نشود و اگر فرسایشی پیش آید برای گوشیها باشد که قابل تعویضاند ….
صاف کردن و صیقل نهائی:
برای صاف کاری ابتدا از سمبادۀ زبر و بعد متوسط و در آخر از سمبادۀ نرم استفاده میشود. این قسمت نیاز به صرف وقت و دقت و حوصلۀ کافی دارد.
رنگ زدن به تنبور:
اگر چه امروزه از راههای گوناگون این کار انجام میشود امّا شاید هنوز هم بهترین شیوه همان روش قدیم است. اکثر سازندگان سابق برای این کار از لاک و الکل استفاده میکردند، برای تهیۀ این رنگ از دو پیمانه الکل و یک پیمانه لاک، محلولی بدست میآید که شاید برای رنگآمیزی ساز بهترین رنگ باشد.
ابتدا یک بار تمامی سطوح ساز را با پنبهای که در لابلای چلوار کهنه پیچیده شده به محلول مذکور آغشته گردیده باید رنگ زد. پس از خشک شدن با سمبادۀ بسیار نرم پرزهای حاصله را صاف کرده و یک بار دیگر عمل سابق یعنی رنگ زدن تکرار میشود. از آنجا که صفحه و دسته که میباید هادی جریانات صوتی باشند نباید زیاد به رنگ آغشته شوند، همین دوبار بر ایشان کافی است. امّا چون سطح بیرونی کاسه به لحاظ محدود شدن حوزۀ فعالیت صوتی میباید عایق شود، لذا تا حدود ده بار میباید رنگ زدن را در قسمت مذکور تکرار کرد.
پس از خشک شدن رنگ، مرحلۀ بستن دستانها و پردهبندی فرا میرسد.
محل استقرار خرک صفحه در محلی نزدیک به سیمگیر با فاصلۀ حدوداً هفت سانتیمتر نشانه میشود.
که در این صورت میباید فاصلۀ بین خرک دسته و خرک صفحه 66 سانتیمتر باشد.
در 37 سانتیمتر فاصلۀ بین خرک دسته تا محل اتصال دسته به کاسه میباید 14 دستان مستقر نموده که شیوۀ مرتب کردن و قرار گرفتن در محل اصلی آنها، در جای خود ذکر خواهد شد.
روش ساختن دستان:
جنس این دستانها میباید از رودۀ گوسفند باشد، که اشارهای به ساختن آن به شیوۀ سنتی خالی از لطف نیست. رودۀ تازۀ گوسفند را قبل از آن که خراب شود در ظرفی آب گرم گذاشته و میشویند، هم درون و هم بیرون آن را، و بعد زوائد چسبیده شدۀ به جدارۀ بیرونی آن را که عبارتست از قطعات چربی و غدد، جدا نموده، پس از آن روده را برگردانده که بتوان روی قسمت داخلی روده کار کرد. ابتدا مثل مرتبۀ قبل زوائد را جدا کرده و پس از آن روده را مانند طنابی از دو سو به جاهائی نصب کرده و سپس با پارچۀ تمیز کتانی یا پارچهای خشن و یا الیافهائی از کنف با فشاری اندک بر روی روده میکشیم که مواد و پرزهای چسبیده در داخل روده کَنده شوند، پس از چند بار انجام دادن این حرکت تمامی مواد اضافی از بافت اصلی روده جدا میشوند. بعضیها برای تراشیدن مواد اضافی از نخهای ابریشمی استفاده میکنند: نخ را به دور روده انداخته با دست نگه میدارند از سوئی به سوی دیگر بر روی روده حرکت میدهند تا روده از مواد اضافی پاک و صاف شود.
حال میباید به وسیلهای روده را از هر دو سر تابانید و پس از مقداری تابانیدن با انگشتان دست، روده را گرفته و از سوئی به سوی دیگر رفته تا تابیدگی در طول روده یکسان شود.
زمانی که روده به اندازه و شکل دلخواه درآمد باید صبر کرد تا کاملاً خشک شود. پس از آن با پارچۀ تمیز و سفید آغشته به محلول آب و زعفران، بر روی روده کشیده که به رنگ زرد زیبائی درآید.
مدتی دیگر باید صبر کرد تا رشته یا زه تابیده شده کاملاً خشک شود. و قابل استفاده گردد.
… شمارۀ دستانها از طرف خرک دسته بطرف کاسه از یک شروع و به چهارده ختم میگردد.
برای دستانهای یکم تا هفتم میباید از زه ضخیمتر و برای بقیۀ دستانها باید از زه نازکتر استفاده گردد. بعضی از دستانها چهارتائیاند یعنی چهار دور و بعضیها سه تائیاند یعنی یه دور به دور دسته پیچیده میشوند. عدهای از تنبور نوازان هفت دستان اول را هر کدام چهار دور میبندند و هفت تای دیگر را سه دور. وعدۀ دیگر دستانها پنج و هفت و ده را فقط چهار دوری و بقیه را سه دوری میبندند.
***
تاربندی:
پس از نصب دستانها نوبت به تاربندی ساز میرسد.
در گذشته از رشتههای ابریشمی و یا از زهِ تابیده استفاده میشده و امروزه از مفتول فولادی و یا آلیاژی شبیه به آن و مفتول مسی یا برنجی استفاده میشود. که در اصطلاح به آن سیم میگویند.
از میان سیمهای بع قطر 16، 18، 20 مناسبترین سیم برای تنبور سیم 18 است. دو سیم اصلی که هم صدا کوک میشوند بهتر است از جنس فولاد یعنی سفید رنگ و سیم دیگر که یکی است و صدای بمتر باید ایجاد کند بهتر است از جنس مس یعنی تقریباً سرخ رنگ باشد.
در دو سوی سیمها به طریق خاصی حلقهای ایجاد کرده و یک سوی آنها را به گوشیها و سوی دیگر را به سیمگیر میبندند. سیمها باید بدون چین خوردگی یعنی صاف باشند و زنگ زده نباشند.
بر روی خرک دسته سه شیار برای استقرار سیمها ایجاد میشود و خرکی مناسب که باید از چوب گردو یا شمشاد باشد در جائی که سابقاً نشانه شد بر روی صفحه قرار داده بر روی آن هم سه شیار ایجاد میشود که از جابجائی سیمها بر روی خرک جلوگیری بشود. در زیر خرک صفحه، مقدار خیلی کمی چسب یا لاک الکل زده میشود که خرک در جای خود ثابت بماند.
در پشت خرک دسته بطرف گوشیها دستانی بر روی سیمها بسته که از حرکت و ارتعاش آنها در آن قسمت جلوگیری نماید.
بعضی از سازندگان معاصر به تقلید و اقتباس از ساز بربط سیمگیر را در تنبور حذف و خرک آن را بر روی صفحه ثابت مینمایند که به این ترتیب خرک، علاوه بر کار خود، کار سیمگیر را نیز انجام میدهد. این کار به لحاظ فنی موجه نیست. متأسفانه بررسی عدم توجیه آن از وظیفۀ اصلی این رساله خارج است، از آن میگذریم.
***
گلو یا واسطۀ تَرکها و دسته
(سید خلیل عالی نژاد) سال انتشار1378 ، (“فصل دهم”،تنبور از دیرباز تا کنون ) تهران: انتشارات دانش و فن ، صفحه 237، شابک 964-90430-2-0
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.